شیخ احمد در آخرین نامه مکتوبات، چون با سؤال سختی روبرو میشود که: «چه فرقی است میان تو که ممکن را ظل واجب میدانی و شیخ اکبر که ممکن را نسبت به واجب، ممکن میداند و بنابراین چرا باید شیخ را سرزنش کرد»، برمیآشوبد که این قسم علوم معارف سُکریه است و الفاظ آن از نارسایی حقیقت معامله است: «ممکن چه بوَد که ظل واجب باشد؟ واجب را چرا ظل بوَد که موهم تولید به مثل است و مبرّا از شائبه عدم لطافت اصل. هرگاه محمد رسولالله را از لطافت ظل نبود، خدای محمد را چگونه ظل باشد؟
شیخ احمد سرهندی برای اثبات این معنا که مظهر عین ظاهر و سایه عین اصل نیست، به ذکر مثالی مبادرت میورزد: «عالم ذوفنونی خواست که کمالات متنوعه خود را در عرصه ظهور جلوه دهد و خفایای مستحسنۀ خود را در معرض وضوح آرد، ایجاد حروف و اصوات نمود و در مرایای آنها، آن کمالات مخفیه را ظاهر ساخت.
اندیشههای ابنعربی درباره «وحدت وجود» و بهویژه در عبارت «سبحان من اظهر الاشیاء و هو عینها» مخالفتهای وسیعی را برانگیخت که مشهورترین آنها در نامه علاءالدوله سمنانی به عبدالرزاق کاشانی متبلور گشت. این مخالفتها به پیدایش نظریه «وحدت شهود» علاءالدوله سمنانی در مقابل وحدت وجود انجامید و توسط میر سیدعلی همدانی (شاگرد نامدار علاءالدوله) و بزرگانی مانند سیدمحمد گیسودراز و شیخاحمد سرهندی در شبهقاره هند رواج یافت.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید